بدون شک توسعه فردی یکی از اهداف و مراحل زندگی تمامی انسانهای موفق بوده و همچنان نیز میباشد. برای رسیدن به توسعه فردی چه در زندگی شخصی چه در دنیای کسب و کار ما نیاز به گذراندن مراحل و نقشه راهی داریم که به وسیله آن به بالاترین سطح خود برسیم. من در این مقاله برای شما نقشه راهی را برای رسیدن به توسعه فردی تعریف کردم که میتوانید با بکارگیری آن در زندگی شخصی یا حتی در کسب و کار و بیزینس خود ، به رشد و نتایج قابل توجهی برسید.
اگر هنوز دقیقا نمیدانید توسعه فردی چیست و چه کاربرد و جایگاه دقیقی در زندگی شخصیتان دارد شما را به خواندن مقاله توسعه فردی مازلو دعوت میکنم.
از دیدگاه من توسعه فردی هفت قدم بسیارمهم و کلیدی دارد که به جرئت میتوانم بگویم که هرکدام از این قدم ها خود یک مقاله جداگانه است ؛ اما فعلا به توضیحات مختصری بسنده میکنم و کلیت این موضوع را با شما در میان میگذارم ؛ خب دیگه خیلی معطلتون نمیکنم ومیرم سر اصل مطلب و اولین مرحله و قدم از نقشه راه توسعه فردی …
اولین مرحله و قدم نقشه راه توسعه فردی : هدفگذاری
مشخص کردن هدف و آرمان اصلی برای خودمون در بلند مدت اولین قدم توسعه فردی هست ؛ ما برای اینکه رشد کنیم ، برای اینکه دائما درحال تلاش باشیم و سختی بکشیم باید یک دلیل یا بهتر بگم یک چرایی برای خودمون داشته باشیم ؛ هدف میتونه به ما انگیزه بده ، میتونه در شرایط سخت به ما کمک کنه تا از تلاشمون دست نکشیم و از طرفی به ما کمک میکنه تا سردرگم نشیم. هدف مثل مقصد ما میمونه ، بنظر شما افرادی که مقصد مشخصی برای خودشون ندارن میتونن آغازگر راهی باشند؟ اصلا اونها دلیلی میبینند که رشد کنند؟
از نظر من آدمهایی که هدف ندارن یا اهداف بزرگی ندارن هنوز به درک درستی از مفاهیم زندگی نرسیدن و سردرگم درگوشهای مشغول زندگی هستن ، اما آیا این به معنی بد بودن اونهاست؟ نه اصلا! درگیریهای روزمره شاید خیلیهارو به این سطح رسونده باشه بطوریکه هدف مشخصی ندارن و ما باید به نوبه خودمون به این آدمها برای داشتن هدف کمک کنیم تا روح تازهای به زندگیشون ببخشیم.
بالاتر از کسانیکه هدف دارن ، افرادی هستند که آرمان دارند و به اصطلاح آرمانگرا هستند ؛ شاید براتون سوال پیش بیاد که اینها باهم چه فرقی میکنند؟ افرادی که هدفشون همراه با باور و عقیده باشه ، فقط منحصر به خودشون نباشه و دیگران رو هم دربربگیره و طوری باشه که حاضر باشن حتی جان خودشون رو هم برای رسیدن به هدف فدا کنند ، از نظر من آرمانگرا محسوب میشن ؛ در این رابطه به همین حد بسنده میکنم اگر فکر میکنید بحث آرمانگرایی براتون جذاب هست از قسمت کامنت ها میتونید بگید که مقالهای راجع بهش بنویسم و در حد توانمم به سوالاتتون جواب بدم.
خب برگردیم به بحث ، پس متوجه شدیم که هدف داشتن چقدر میتونه به ما در توسعه فردی کمک کنه ، از طرفی صرفا داشتن هدف کافی نیست و ما باید زمان رسیدن به هدفمون رو هم مشخص کنیم ؛ حالا اگر که نمیدونید دقیقا باید چطوری هدفگذاری کنیم من به شما خواندن مقاله هدفگذاری اسمارت (SMART) رو پیشنهاد میدم.
دومین مرحله نقشه راه توسعه فردی : یافتن موقعیت کنونی
بعد از اینکه در مرحله اول هدف و مقصد خود را مشخص کردیم ، حالا باید مبداء و محل کنونی خود را مشخص کنیم.
این نکتهای هست که اغلب افراد فراموش میکنند ،این افراد بعد از مشخص کردن هدف شروع به حرکت برای رسیدن به مقصد خودشون میکنند درحالیکه کاملا اشتباهه!!!
شاید الان تعجب کنید و بگید پس بعد مشخص کردن هدف باید چکار کرد؟
میخوام سوال شمارو با یک مثال ساده جواب بدم ، فرض کنید میخواهید برای اولین بار به جایی بروید و میخواهید بدانید چندساعت با آنجا فاصله دارید ، در نقشه گوگل مقصد را سرچ میکنید و گوگل هم سریعا به شما مشخصات مقصد را نشان میدهد اما تا نداند که مبدا شما کجاست هیچ مشخصاتی از مسافت و راه ها به شما نمیدهد!
بله درست حدس زدید ، دومین مرحله نقشه راه توسعه فردی همان مشخص کردن مبدا و ظرفیتهای موجود هست ، این کار باعث میشود تا شما به درستی بتوانید مسیر خود را شناسایی کرده و به مقصد خود برسید همچنین این کار موجب میشود تا متوجه بشیم افراد مختلف حتی اگر هدف یکسانی داشته باشند ، راه یکسانی برای رسیدن به آن هدف ندارند.
این مرحله دقیقا همون جلوگیری از اشتباه بزرگ “یک نسخه پیچیدن برای همه” است که اکثر افراد دچارش میشوند. دو شخص را فرض کنید که قراره به تهران سفر کنند ، اولی در مشهد هست و دومی در اهواز ، هدف و مقصد هردو یکسان هست ، اما آیا راهشون یکیست؟
البته که بعضی از موارد مشترکه ، برای مثال تهران هوا آلوده است و هردوی اینها باید فکر آلودگی هوا در مقصد را کرده باشند ؛ اما اینکه راه و ظرفیتهای موردنیاز برای رسیدن به مقصد برای هردونفر یکی باشه ، باید بهتون بگم این حرف کاملا اشتباه هست.
حالا اینکه مشخص کردن مبدا در توسعه فردی چطور انجام میشه به این صورت هست که ما باید ببینیم برای رسیدن به هدف چه چیزی نیازه و ما نسبت به نیاز ، الان چه چیزی داریم؟ و نسبت به هدفمون در کجا قرار داریم؟
اگر هدف ما گرفتن مدرک تافل زبان انگلیسی تا سال آینده هست، خب باید اول دید سطح درحال حاضر زبان ما چطور هست؟ و برای اینکه با این سطح فعلی در یکسال آینده به مدرک تافل برسیم باید چندساعت در روز مطالعه کنیم؟
البته مثالی که زدم خیلی مثال ساده و پیش پا افتادهای بود و باید بدونید که مشخص کردن مبدا باید دقیق انجام بشه و تمام داشته ها و دارایی ها و مهارت های موردنیاز ما ثبت و لیست بشه …
مرحله سوم نقشه راه توسعه فردی : مدیریت زمان
در مرحله قبل گفتیم باید مبدا و وضعیت فعلی ما مشخص بشه ، علاوه بر این منابعی که در دسترس داریم این منابع میتونه لوازم ، تجهیزات و پول باشه ، چون هرکسی با توجه به هدفی که داره منابع خاص خودش رو نیاز داره ، برای مثال یکی برای راهاندازی بیزینس شخصی خودش قطعا نیاز به پول و سرمایه داره ، پس باید جزو منابع خودش ثبت کنه ؛ اما من توی این قسمت میخوام درباره ارزشمندترین دارایی و منبع هر انسانی صحبت کنم ، زمان! بله زمان …
زمان به عنوان بزرگترین و ارزشمندترین دارایی هر انسان نیازمند یک مدیریت درسته ، که به خوبی ازش در راه رسیدن به هدف خودمون استفاده بشه ، یادگیری مدیریت زمان سومین مرحله از نقشه راه توسعه فردی هست که هر انسان موفقی در زندگی باید بلد باشه ، البته مدیریت زمان واقعا یک مهارت لازم و ضروریه و من قصد دارم در آیندهای نزدیک بخش عمدهای از مباحث دانشکده توسعه فردی آکادمی رو به آموزش و مطالبی درباره مدیریت زمان اختصاص بدم ، پس اگر مدیریت زمان را به خوبی بلد نیستید کافیه همیشه مارا دنبال کنید و منتظر مقالات ما در حوزه مدیریت زمان باشید …
مرحله چهارم نقشه راه توسعه فردی : یافتن نقاط ضعف و قوت
بعد از یادگیری مدیریت زمان ،در قدم بعدی باید نقاط قوت و ضعف ما مشخص بشه ، شاید فکر کنید این مرحله با مرحله قبل باید جابجا میشد ، بهتون جواب میدم ، خیلی از افراد بی نظمی را نقطه ضعف اصلاح نشدنی خودشون میدونن و اگر بعد از این مرحله قرار میگرفت شاید هیچوقت بصورت جدی وارد یادگیری این حوزه نمیشدند به این بهانه که مدیریت زمان نقطه ضعف منه و قابل یادگیری برام نیست ؛ در صورتیکه مدیریت زمان بصورت حرفهای جزء جدایی ناپذیر نقشه راه توسعه فردی محسوب میشه.
خب برگردیم به همین بحث ، ما در این مرحله باید لیستی از نقاط ضعف و قوت خودمون مشخص کنیم؛ یک لیست کامل همراه با جزئیات ، دقت کنید که این نقاط قوت و ضعف حتما باید در ارتباط با هدف ما باشند اگرچه این ارتباط اندک باشه .
بعد از مشخص کردن لیست نقاط قوت و ضعف باید اونهارو به شکل زیر دسته بندی کنیم :
- نقاط قوت مهم و پر اهمیت
- نقاط ضعف مهم و پراهمیت
- نقاط قوت کم اهمیت و غیرمهم
- نقاط ضعف کم اهمیت و غیرمهم
بعد از اینکه بصورت بالا دستهبندی رو انجام دادیم به سراغ مرحله بعدی میریم
مرحله پنجم نقشه راه توسعه فردی : ماتریس مهدیاریوم! 🤯
اول اینکه بگم این ماتریس تقریبا ترکیب ماتریس SWOT و ماتریس آیزنهاور هست که شاید خیلیاتون بشناسیدش ؛ اما من با ترکیب این دو ماتریس و یک سری از تغییرات کوچیک ، یک ماتریس بومی سازی شده ابداع کردم 💡برای نقشه راه توسعه فردی یک ماتریس به نام خودم یعنی ماتریس مهدیاریوم! ایجاد کردم😁
قدم پنجم تقریبا آمیخته با قدم چهارم هست ، در این مرحله ما باید دقیقا بصورت شکل زیر عمل کنیم :
همونطور که داخل ماتریس میبینید نقاط قوت مهم ما یک سکوی پرتاب جدی برای ما حساب میاد و باید تا حد خیلی زیادی جدی گرفته بشه و در مقابل نقاط ضعف مهم هم یک زنگ خطر بسیار جدی هست بطوریکه حتی میتونه باعث شکستهای پی در پی ما در مسیر بشه…
این مرحله میشه گفت یکی از طولانیترین مراحل در نقشه راه توسعه فردی محسوب میشه و شما باید صبر و حوصله زیادی در این مرحله به خرج بدید ، همچنین از مهارت مدیریت زمان که در مرحله دوم بهتون گفتم باید به خوبی در انجام این کارها استفاده کنید تا این دارایی ارزشمند را الکی هدر ندهید.
توجه داشته باشید که در این قسمت از نقشه راه خیلی از افراد به هدفشون میرسند و دیگه نیازی نیست که وارد مرحله ششم و هفتم بشوند ؛ اما اهداف بزرگ عموما نیاز دارند تا شما برای رسیدن بهشون وارد مرحله ششم و هفتم بشید ؛ پس اگر لازم میبینید که از اینجا فراتر برید ، بهتون پیشنهاد میدم با دقت بیشتری مراحل قبل رو مرور کنید و مراحل بعدی رو جدیتر بگیرید ، افراد زیادی هستند که در همین مراحل شش و هفت آسیبهای زیادی میبینند چون از اینجا افراد دیگه هم قراره وارد نقشه راه توسعه فردی شما بشوند ؛ پس خوب دقت کنید!
ششمین مرحله از نقشه راه توسعه فردی : تیم سازی
توجه کنید تا وقتیکه مراحل یک تا پنج را به خوبی طی نکردید ، حدالامکان وارد مرحله ششم نشید!
این مرحله ، مرحله همافزایی و رشد تصاعدی هست به شرط اینکه واقعا در مراحل قبل موفق بوده باشید ؛ شما در این مرحله باید شروع به تیم سازی کنید ، البته که تیم سازی هم خودش یک مبحث مفصل هست که به زودی بصورت یک مقاله و مبحث جداگانه بهش میپردازیم ؛ اما در این حد بدونید که تیمسازی باید با افرادی انجام بشه که مکمل شما باشند ، ما مدلهای زیادی برای تیم سازی داریم اما در کل افراد تیم ترجیحا باید نقاط ضعف شما ، نقاط قوتشون باشه و بالعکس که بتونید به راحتی با هرمشکل و چالشی که در راهتون قرار داره مقابله کنید ؛ مهمتر از هر نکتهای برای انتخاب افراد تیم باید به این توجه کنید که افراد تیم باید با شما هدف یکسان داشته باشند و یا حداقل هدفشون در مغایرت با هدف شما نباشه! چون در این صورت نه تنها به شما کمکی نمیکنند بلکه سد راه شما برای رسیدن به اهدافتون میشوند
نکته حائزاهمیت اینجاست که افراد تیم شماهم باید دقیقا پنج مرحله قبلی را طی کرده باشند تا بتوانند به خوبی و درستی با شما همکاری کنند.
به عنوان یک دوست بهتون میگم خواهشا از تعهد اعضای تیم خودتون مطمئن بشید ، بی تعهدی و بدقولی یکی از بدترین ویژگیهایی هست که یک فرد میتونه داشته باشه ، به شخصه ده ها بار از افراد بدقول که هیچ تعهدی نسبت به کار ندارن و اول کار گفتن هستیم و بعدش گذاشتن رفتن ، ضربه خوردم… البته که این کار در نهایت به ضرر اونهاست و این بی تعهدی قطعا در روند زندگیشون تاثیر میزاره اما به هرحال شما از این تیپ افراد دوری کنید و حدالامکان از اینکه بهشون فرصت دوباره یا چندباره بدید پرهیز کنید؛ چه به عنوان دوست و همکار و چه به عنوان یک همراه همیشگی …
هفتمین و آخرین مرحله از نقشه راه توسعه فردی : کمک به دیگران
اگر مراحل را تا اینجا به خوبی پیش برده باشید ، بهتون تبریک میگم ، الان شما یک تیم بسیار قوی دارید و با قدرت به سمت هدفتون حرکت میکنید و بهش نزدیک میشید ؛ الان نیازهست افراد بیشتری را وارد عرصه کنید ، به آدمهایی که سطح پایینتری از شما دارند ، کمک کنید و مهارتهای خودتون را به اونها آموزش بدید و کارهای کم اهمیتتر در مسیر توسعه فردی را به اونها بسپارید ؛ اینطوری هم به افراد بیشتری کمک کردید هم اینکه با آموزش دادن و دست دیگران را گرفتن خودتان را ارتقا میدهید. برای درک بهتر این موضوع بهتون پیشنهاد میدم خلاصه کتاب تخت خوابت را مرتب کن داخل کتابخونه آکادمی کاربکر مطالعه کنید.
خب این هم کلیتی بود از نقشه راه توسعه فردی ، که میتونید با بکارگیری دقیق به درجات خیلی خوبی در زندگیتون برسید ، به عنوان حرف آخر میگم در مسیر توسعه فردی سعی کنید همیشه به خودتون و دیگران متعهد باشید و تعهد داشتن را همیشه درون خود تقویت کنید ، حرف مردم هیچ اهمیتی براتون نداشته باشه ، شرایط اگر سخته امیدتان را از دست ندهید و در کل سعی کنید از هدف اصلی خودتون منحرف نشوید.
لطفا با نظرتون منو در نوشتن مقالات بیشتر راهنمایی کنید و اگر سوالی هم دارید بپرسید تا سریعا بهش پاسخ بدم …
همیشههه در توسعه بااااشییید …